هومن کوچولو مامانهومن کوچولو مامان، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 18 روز سن داره

هومن مامان

درختکاری !!!!!

عزیزم بابایی چند روزیه تو حیاط یه باغچه خوشگل درست کرده و اولین درختی که کاشت و به اسم تو گذاشت وقتی داشت درخت و میکاشت بهم گفت که سن این درخت هم سن پسرمونه ایشاالله وقتی پسرمون بزرگ شد میتونه میوه هاشو بخوره به امید اون روز عزیزم دوست دارم هومن مامانی ...
12 ارديبهشت 1391

روز عمل بابایی

سلام پسمل خوشگلم دیروز روز خیلی سختی واسه مامانی بود،روز عمل بابایی صبح ساعت 6 از خواب بیدار شدیم چون باید ساعت 7 بیمارستان باشیم منم چون شب قبلش فقط 2 ساعت خوابیده بودم خیلی خوابم میومدو نمیخواستم بیدار شم منو بابایی باهم رفتیم بیمارستان و کارای اولیه رو انجام دادیم ولی تا ظهر مارو معطل کردن ، دیروز انگار توام مثل من استرس داشتی عزیزم چون همینجری پشت سر هم تو دل مامانی تکون میخوردیو لگد میزدی اونم چه لگدهای محکمیدیروز اولین روزی بود که انقدر تکون میخوردی ولی وقتی بابایی از اتاق عمل اومد بیرون توام انگار فهمیدیو آروم شدی شب هم که بابایی بیمارستان بودومنو تو تنها بودیم شب هم باهم رفتیم خونه خاله فهیمه ، شب که اومدم خونه داروهامو ...
12 ارديبهشت 1391

آزمایش خـــــون

ر وزی که بی بی چک استفاده کردم 5شنبه بود و واسه اینکه بخوام آزمایش بدم باید تا شنبه صبر میکردم واسه همین همش استرس داشتم نکنه جواب اشتباه باشه همون شب واسه اینکه مطمئن بشیم با باباییت رفتیم دوباه چند تا بی بی چک خریدیم اون شب کلی ذوق داشتیم بازم استفاده کردم جواب همش مثبت بودو من کمی خیالم راحت شد شنبه رفتم آزمایشگاه آزمایش خون دادمو عصر با بابایی رفتیم جوابشو گرفتیم من تو ماشین نشستم بابایی رفت جوابشو گرفت یدفعه دیدم با خوشحالی داره میادو میخنده بهم گفت جواب مثبته hcg خونم 1600 بود. بعد رفتیم شیرینی خریدیمو رفتیم خونه مامان اعظم خاله شیرین و خاله ایمانه با خاله فهیمه اونجا بودن همه کلی خوشحال شدنو تبریک گفتن و هم...
10 ارديبهشت 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به هومن مامان می باشد